از من مقاله ای با تیتر “دوکرسی آهنین پنج صندلی شکسته” که ساختار خانه سینما را نقد کرده است و بی اساس بودن انتخابات خانه سینما را تحلیل می کرد در روزنامه شرق(یکم وسوم تیر ۸۳ وسایت ایسنا) منتشر شد.
انتشار این مقاله یک روز پیش از انتخابات خانه سینما اعتراض داودی (رئیس هیئت مدیره پیشین خانه سینما) و رئیسیان (رئیس کانون کارگردانان)را درپی داشت. ( بانی فیلم، صفحه ۲ دوم تیر ۸۳ ). داودی بدون توجه به اصل موضوع سعی میکند مقاله را به تبلیغ انتخاباتی کاهش بدهد. در حالیکه این مقاله پوچ بودن اساس انتخابات خانه سبنما را طرح می کرد و نتیجه می گرفت نمایندگانی که (به عنوان هیئت مدیره)از میان جمع متفاوت اصناف انتخاب می شوند نماینده اصناف سینمای ایران نیستد.
با انتشار این مقاله وقتی دو رئیس صنفی (به ویژه داودی ) سعی می کنند مقاله ای با این موضوع را به تبلیغ انتخاباتی کاهش دهند و از آن به ضد موضوع استفاده کنند. آیا اگر پس از انتخابات من این مقاله را چاپ میکردم داودی و رئیسیان و یا هر خواننده دیگری یقین نمی کردند که من با هئیت مدیره ای که در این انتخابات برگزیده شدهاند مسئله دارم؟ حتما چنین سوء تفاهمی روی می داد و بهانه خوبی بود که مدتها موضوع بحث تغییر ساختار خانه سینما تعطیل شود. اما چاپ این مقاله پیش از انتخابات و اعلام اینکه به سبب غلط بودن ساختار خانه سینما هر هیئت مدیرهای که انتخاب شود نماینده اصناف سینما نیست، دیگر نمی تواند به مسئله داشتن من با اعضای هیئت مدیره تعبیر شود. با این توضیح امیدوارم هیئت مدیره جدید نیز بکوشد ایراد ساختار صنفی سینمائی ایران اصلاح شود.
اما آنچه که در حرفهای داودی و رئیسیان مشترک است شگفتی آنها از مخالفت من با مصوبه جدید( دادن دو کرسی ثابت به دو صنف در هیئت مدیره ) است که در مجمع عمومی به آن رای مثبت داده بودم.
داودی می گوید.: “آنچه مایه شگفتی است اینکه ایشان (ابراهیم مختاری)یک ماه پیش خود در جلسه مجمع عمومی مدافع این طرح بودند و به عنوان نماینده صنف امضا هم کردند.” رئیسیان هم می گوید”وقتی که رئیس صنف انجمن مستندسازان (مقصود نماینده صنف یعنی همان ابراهیم مختاری) با انتصاب دو نماینده کانون کارگردانان و اتحادیه تهیه کنندگان در ترکیب هیئات مدیره خانه سینما موافقت کردند. انتقاد چه مفهومی دارد؟” و چون جوابی پیدا نمی کنند موضوع تخریب و کارشکنی در کار هیات مدیره را پیش می کشند. اما این دو بزرگوار به خوبی شنیدند که من در همان مجمع عمومی از اصل کرسی های ثابت در هیات مدیره دفاع کردم و حتی دلایل کرسی ثابت تهیه کنندگی و کارگردانی را شرح دادم اما همان جا گفتم که بر اساس همین اصل سینماداران هم – چون صنف تک نقشی هستند – از هم اکنون می توانند کرسی ثابت داشته باشند و گفتم اصناف دیگر را باید گروه بندی کرد و تعداد کرسی های ثابت را به نحوی افزایش داد که هیئت مدیره تماسی صنفهای سینما را نمایندگی کند. اما این طرح چون آماده نبود توسط مجمع عمومی و حتی خود من پی گیری نشد. برای خود من رای دادن به دوکرسی ثابت کنونی گذر از یک دالان تاریک برای رسیدن به صحن سالم صنفی بود و هست. پس از آن داودی ورئیسیان کاملا با خبر بودند که نه تنها من که برخی نمایندگان اصناف دیگر درست از ساعت پس از امضای مصوبه گرد هم آمدند و تا روز پیش از انتخابات که حدود یک ماه طول کشید به حدود ۱۰ تا ۱۵ صنف رسیدند که نسبت به زیان این مصوبه و جستن راه برونرفت از آن با یکدیگر در خانه سینما بحث می کردند. مقاله “دوکرسی آهنین پنج صندلی شکسته” که پیش از انتخابات چاپ کردم حاصل تحلیل من راجع به ساختار صنفی سینما در جلسات کارشناسی دوساله قبلی (۱)و جمع بندی من از جلسات اخیر بود که با چاپ آن درست پیش از انتخابات اکنون می تواند به کمک هیئت مدیره ادامه یابد چون بر خلاف گفته داودی و رییسیان طرح این موضوع دقیقا برای رسیدن به یک هیات مدیره حقیقی در ساختار صنفی سینمای ایران است.
داودی در اعتراض به چاپ مقاله من گفته است :” این نوع برخورد(نقد مصوبه) به نظر من توهین به شعور ۲۹ صنف است که در این باره در جلسات مجمع عمومی بحث کردند و اقناع شدند و ۲۴ صنف از این مجموعه اصناف به آن رای مثبت دادند.”
اولا کسی در رای مصوبه شک نکرده است. درثانی بدیهی است همان مجمعی که به این مصوبه رای داده است میتواند آن را مثل مصوبات پیشین نقض یا با مصوبه دیگری تکمیل کند.
رئیسیان و داودی در اعتراضشان عمدا یا سهوا اصلا وارد بحث محتوای مقاله نمی شوند.
اما یک روز پس از آنان مرتضی رزاق کریمی نامهای در نقد مقاله من نوشته است (بانی فیلم ص ۲.سوم تیر.)و به توجیح ساختار کنونی پرداخته است. این نوشته اسبابی فراهم کرده است که در پاسخ به او بار دیگر غلط بودن ساختار خانه سینما را آشکارا ببینیم و به موضوع بحث تبدیل کنیم.
رزاق کریمی نوشته خود را به عنوان «دیدگاه انجمن تهیه کنندگان سینمای مستند» به چاپ رسانده است. این ادعا که نوشته او «دیدگاه انجمن تهیه کنندگان سینمای مستند» است می بایست اطلاع یا گواهی جمع اعضا را میداشت. چون بعید است که چنین اتفاقی در طول یک روز به انجام رسیده باشد من این دیدگاه را به عنوان دیدگاه خود ایشان می بینم و آنچه می نویسم خطاب به شخص ایشان است نه اعضای انجمن تهیه کنندگان سینمای مستند..
تلقی ایشان از طرح من این بوده است که من هیئت مدیره را از جمع پنج نفره به جمع ده نفره افزایش داده ام. اصلا چنین نیست. من منکر استفاده گتره ای از عدد ۵ یا ۷ یا هر عدد دیگری هستم. این عدد پنج که از روی آن ترکیب کنونی هیئت مدیره شکل می گیرد سبب حذف کور ۲۲ صتف از جامعه اصناف سینمای ایران می شود و هیچ منطق صنفی پشت سرش نیست. به همین سبب هم افراد انتخاب شده ۵ نفره پشتوانه صنفی ندارند. اما وقتی تمامی اصناف موجود بر اساس هر علت منطقی در چند گروه صنفی متشکل شوند تعداد گروهای صنفی بدست می آید. در صورتی که به ۹ گروه صنفی برسیم تعداد اعضای هیات مدیره ۹ نفر خواهد بود و اگر به ده گروه صنفی برسیم هیات مدیره ۱۰ نفره خواهد شد. تعداد هیات مدیره ای که از روی تعداد گروهای صنفی در ساختار پیشنهادی من بدست می آید با تعداد پنج نفره در ساختار کنونی تفاوت ماهوی دارد. عدد پنج در ساختار کنونی عددی پوچ و فاقد معناست.
نوشته اند.: “در همه سیستم های مدیریتی و تشکیلاتی, کوچک و خلاصه کردن مراکز تصمیم گیری برای بالا بردن سرعت و کار آمدی امری پذیرفته شده است و به این علت لابد هیئت مدیره ۵ یا ۷ نفره بهتر از احتمالا هیئت ۹ نفره است.”
– آیا علم مدیریت این اندازه ناتوان است که اگر هیئت مدیره ۷ نفره کنونی فرضا به ۹ نفر تغییر پیدا کند نمی تواند به آن پاسخ بدهد؟ این حرف رزاق کریمی را باید اهل علم مدیریت پاسخ بدهند. نوشته اند: «شاید اگر بنا را برحضور هرچه بیشتر نمایندگان اعضا(مقصود شان نمایندگان اصناف است) بگذاریم، نهایتا مجبور باشیم تن به یک هیئت مدیره ۲۹ نفره بدهیم».
عجیب است چون تا کنون کسی جز ایشان بنا را بر هیئت مدیره ۲۹ نفره نگذاشته است. البته از سوی برخی کسان گهگاه در بعضی حلسات سعی شده است که به اصناف تلقین کنند که اگر وضع نابسامان کنونی را نپذیرند باید بگویند که هیئت مدیره ۲۹ نفره میخواهند. اما کسی چنین خبطی نکرده است.
ایشان در دفاع از ساختار کنونی خانه سینما نوشته اند: ” در روش موجود (مقصودشان ساختار موجود است) برای انتخاب هیئت مدیره ، هر عضو از پنج عضو انتخابی باید بتواند اکثریت آرای کل صنوف را بدست آورد و به همین دلیل پاسخگوی نیازها و مسائل کل صنوفی است که او را برگزیده اند. به عبارت دیگر اعضای داوطلب عضویت در هیئت مدیره تا قبل از انتخاب, هویت و صفت صنفی گروهی خاص دارند ولی بعد از انتخاب دیگر نباید منافع و مصالح صنف خاصی را که از آن برآمده اند مورد توجه اصلی قرار دهند بلکه به مسائل کلی و عمومی سینما بپردازند”.
اولا «مسائل کلی و عمومی»، حاصل جمع منافع و مصالح خاص صنفی است. مثلا رزاق کریمی از صنف تهیهکنندگان سینمای مستند نمی تواند منافع و مصالح خاص مثلا صنف «سینماداران ایران» را نمایندگی و احقاق کند. اگر هم بگوید که می تواند چنین کاری شگرفی را به انجام برساند قطعا نمایندگان صنف سینماداران آنقدر هشیار هستند که چنین حرف بی پایهای را جدی نگیرند. بی سبب نیست که «انجمن سینماداران ایران» با اعتراض به انتصابی/ انتخابی بودن ساختار هیئت مدیره کنونی در این انتخابات شرکت نکرد. دیدگاه رزاق کریمی در توجیه ساختار کنونی خانه سینما را به عنوان سراب فریبنده در مقاله “دوکرسی آهنین ..” نقد کردهام. توصیه میکنم رزاق کریمی آن مقاله را یک بار دیگر بخواند.
نوشته اند: “هر تغییر بنیادی در اساسنامه و در ساختار خانه سینما به زمانی باز و مباحثی گسترده نیاز دارد”.
ایشان معلوم نکرده اند که «زمان باز» مدتش چه قدر است.
ایشان ادامه می دهند: “مطبوعاتی و عمومی کردن این بحث ها که ماهیتا تخصصی و کارشناسی است در این مرحله که هنوز به قوام و انسجامی نرسیده اند، حاصلی جز ایجاد اختلال این روند و آلوده نمودن آن به اغراض گروهی و سیاسی ندارد”.
– قدما گفته اند: چون ذهن از استدلال باز می ایستد ترساندن آغاز می شود. بحث ناکارآمدی ساختار خانه سینما ابتدا توسط خود هیئت مدیره خانه سینما حدود سه سال پیش عمومی شد( پس این بحث به شکل غیر عمومی قبلا وجود داشته است ) و بعدا توسط دیگران و برخی مقالات من و اخیرا حتی در کتابی با عنوان “خانه سینما” هم عمومی و هم مطبوعاتی شده است. و خیلی وقت است که کوس رسوائی ساختار غلط خانه سینما عالم را برداشته است. رزاق کریمی اندکی دیر به فکر هشدار دادن و ترساندن من افتاده است. من به عکس رزاق کریمی پیشنهاد می کنم مطبوعات سینمایی و اقتصادی این بحث را تا جای ممکن باز کنند و مطمئن باشند به نفع ملت ودولت و حکومت کار می کنند.
البته رزاق کریمی برخلاف تمام موانعی که برای حرف زدن من می تراشد خود بدون ترس از اختلال در روند کار و از اغراض گروهی و سیاسی و بدون نگرانی از عمومی کردن بحث و سطحی شدن موضوع و بی ترس از باز شدن پای سوء استفاده کنندگان و غرض ورزان طاقت از کف داده پیشنهاد خود را مطبوعاتی می کند و می نویسد: “به عنوان یک پیشنهاد اصلاحی(و نه یک طرح ساختاری) حتی در همین شکل از انتخابات هیئت مدیره خانه سینما، اگر فرصت لازم و کافی برای داوطلب شدن و همچنین آشنائی و شناخت داوطلبان به وجود بیاید و یک جریان فراگیر از اطلاع رسانی در خصوص سیاست ها و برنامه های پیشنهادی افراد یا گروه های داوطلب شکل بگیرد، بدون شک، هم هیئت مدیره منتخب ترکیب بهینه و تکلیف روشن تری خواهد داشت و هم اعضا و صنوف خانه سینما به شکل شفاف تری میتوانند انتظارات خود را در برنامه ها و نظرات خود در برنامه و نظرات اعضای منتخب هیئت مدیره دنبال کنند.”
در این جا پیشنهاد اصلاحی رزاق کریمی (که در آن ذره ای اصلاحات نمی بینیم ) تمام می شود. و ملاحظه میکنیم کل پیشنهاد اصلاحی ایشان روی «اگر» بنا شده است. این “اگر” که رزاق کریمی بر آن تکیه کرده است همان اگری است که جامعه ما در رد آن لطیفه های بسیاری ساخته است.
اما نوشته رزاق کریمی نمونه بسیار خوبی از افکار کسانی است که در ساختار نارسای خانه سینما به هیئت مدیره راه می یابند و با این توهم که می توانند حق اصناف دیگر را احقاق کنند در نخستین گام آنان را حذف می کنند و خودشان را به جای آنان می نشانند و در غیابشان حق آنان را ضایع می کنند و ساختار نادرست صنفی سینما نگهدارنده آنان است. حرفهای رزاق کریمی از این بابت که ساده انگاری عمیقی نسبت به عرصه صنفی را آشکار می سازد بسیار مهم است و باید آن را به عنوان سندی در بحث ساختار خانه سینما نگاه داشت و به عنوان شاهد آسیبهای این ساختار در ترکیب هیت مدیره به آن رجوع داد.
در هر حال انتخاب رزاق کریمی را در هیئت مدیره خانه سینما تبریک می گویم. امیدوارم ایشان هرچه زودتر از آن توهم بزرگ که می تواند حقوق ۲۲ صنف دیگر را نمایندگی کند دست بردارد و نخستین کارش در هیئت مدیره متقاعد کردن اعضای دیگر برای همکاری در اصلاح ساختار خانه سینما باشد.
در پایان اشاره می کنم به اعتراض رئیسیان به مقاله که گفته بود:” جریانی سازمان یافته در خارج از سینما قصد تخریب و کارشکنی در کار هیئت مدیره خانه سینما را دارد.” رئیسیان بی هوده تخریب را به بیرون از خانه سینما نسبت می دهد. او بر ساختاری تکیه زده است که مدام درحال زایش و افزایش اختلاف است.این ساختار هم تخریب و هم کارشکنی را تولید و باز تولید می کند. این ساختار مانع رشد صنف ها, مانع ارتباط صنف های پایه با یکدیگر, مانع تعامل صنف های پایه با دولت با مجلس با سازمان برنامه با تلویزیون یا با هر نهاد دیگری است. این ساختار هم اسباب و هم مسبب و سوء استفاده است.
در کشوری که دولت و حکومت حجم عظیمی از بودجه سینما و تلویزیون را تامین می کنند با خبر بودن مدیران ملتی/ دولتی/ حکومتی از پیامدهای تزریق پول برای تولید کالای تصویری اهمیت بسیار دارد. یکی از راههای مطلع شدن مجلس و سازمان برنامه و دولت و حکومت اطلاعاتی است که نمایندگان رده بالای صنف های سینمائی از جمله هیئت مدیره خانه سینما باید بدهند. اما خانه سینما با این ساختار مانع شکل گیری صنف های پایه و مانع ارتباط مستقیم گروهای صنفی با مقامات مذکور است. از این بابت بحث تغییر ساختار صنفی سینما حتما باید از راه مطبوعات به گوش دولت و ملت برسد.
در هرحال تا وقتی تشکیلات خانه سینما دارای نارسائی کنونی است، هیئت مدیره خانه سینما نماینده اصناف سینمای ایران نیست و این نکته باید تکرار شود تا در درجه اول خود هیئت مدیره خانه سینما و سپس مدیران سینما، تلویزیون، سازمان برنامه، مجلس و تمامی مدیرانی که از بودجه عمومی کشور هزینه یا سیاست گذاری میکنند وقتی میخواهند بحثی را در باب سینمای ایران پیش ببرند ابتدا هیئتمدیره خانه سینما را با هیئت های دیگری که کامل کننده جامعه اصناف سینمای ایران است تکمیل کنند سپس برسر مسائل سینمای ایران بهگفتگو بنشینند.
۱- نگاه کنید به مقاله “خانه سینما مستقل نیست” مجله فیلم,شماره ۲۳۷, ص ۲۲-۲۳, تیر ۱۳۷۸.
و مقاله « قضیه اصناف سینمای ایران»روزنامه ایران، یکم اردیبهشت ۸۰، ص ۱۲.
این مقاله در روزنامه بانی فیلم در تاریخ ۷ تیر ماه ۱۳۸۳ به چاپ رسیده است.