بحث ساختار سینمای ایران تعطیل بردار نیست.
آقای علیرضا رئیسیان، همکار گرامی.
امیدوارم کار فیلمبرداری شما – که به خاطر آن، نوشته اخیر خود را به نوشته آخر تبدیل کرده ای – به خوبی و خوشی پیش برود. من می کوشم تا جای ممکن به بخش هائی از نامه شما طوری پاسخ دهم که ذهن و تمرکز شما را – که می دانم در مرحله فیلمبرداری بسیار ضروری است – درگیر نکند. امیدوارم در این راه شکست نخورم.
۱) در پاسخ به تعریف “اکثریت مطلق” و “اکثریت نسبی” (موضوع بند ۱ت۴ نامه شما) جناب عالی را به ماده ۱۸ اساسنامه خانه سینما رجوع می دهم که نوشته است : “مجمع عمومی عادی به دعوت هیئت مدیره یا بازرس یا درخواست اکثریت مطلق ( نصف بعلاوه یک) اعضای خانه سینما تشکیل می شود”. متن درون پرانتز را من اضافه نکرده ام. این تعریف متن اساسنامه خانه سینماست که چنین صراحت دارد و ما چاره ای جز پیروی از آن نداریم. در تعریف اکثریت نسبی هم پاسخ کتبی وکیل خانه سینما را (که از او به عنوان شاهد در اختلاف نظرمان یاد کردی) به پیوست ارائه می کنم . همه اینها نشان می دهد که انتخابات یک سال پیش هیئت مدیره و بازرس خانه سینما (طبق مفاد اساسنامه)قانونی بوده است.
۲) در بند پنج نامه نوشته اید:”.. در ماجرای (انتخابات هیئت مدیره خانه سینما در) سال گذشته…برای اولین بار در تاریخ تشکیل هیئت مدیره های خانه سینما نماینده کانون کارگردانان و تهیه کنندگان هر دو در هیئت مدیره حضور پیدا نکردند..”.
جمله به گونه ای است که گوئی نماینده صنف “تهیه کنندگان” در تمام دوره های هیئت مدیره خانه سینما حضور داشته است. در حالی که در برخی دوره ها نماینده این صنف درانتخابات رای نمی آورد و این صنف در ترکیب هیئت مدیره خانه سینمای آن دوره نماینده نداشت. اما ( شورایعالی) تهیه کنندگان در این دوره از انتخابات ه.م خانه سینما، بنا به دلایلی که توضیح آن در این نامه نمی آید خودشان تصمیم گرفتند برای حضور در انتخابات هیئت مدیره نامزد معرفی نکنند.
۳) از گردهمائی های نمایندگان اصناف خانه سینما پیش از انتحابات اخیر به عنوان “اتفاقاتی” با صفت ” عجیب ” یاد میکنید. گردهمائی های اخیر نمایندگان اصناف برای بحث و فحص راجع به انتخابات آینده هیئت مدیره خانه سینما صورت گرفت. در این گردهمائی ها، نمایندگان اصناف توانستند انتخابات آینده هیئت مدیره خ. س را که مسئولیت مستقیم آن را به عهده داشتند به موضوع بحث خود بدل کنند و کاری که همواره به عنوان ” لابی” توسط چند صنف به اصطلاح قدرتمند بطور پنهانی صورت می گرفت این بار به عنوان یک مسئولیت مشترک با حضور نمایندگان تمامی اصناف، بازرسان اصناف و حتی برخی از نایب رئیسان و اعضائی از هیئت مدیره صنف ها آشکارا به بحث و مشورت گذاشته شد. به همین خاطر هم انتخابات این دوره خانه سینما که در فضائی پر از تنش و نگرانی آغاز شد با آرامش و اقتدار به انجام رسید. یاداوری این نکته مهم است که اصناف پیش از این هم گردهمائی ازین نوع را داشته اند که تاریخچه و توضیح آن بماند برای وقتی دیگر.
۴) نوشته اید. “..نماینده کانون که یکی از مهمترین و شاید قدرتمند ترین اصناف خانه (سینما) باشد (آیا) باید به این شکل وارد هیئت مدیره گردد؟ (به عنوان) عضو علی البدل؟ آن هم با هفت رای ؟..”
راجع به رای اندک مجمع عمومی به نماینده کارگردانان که باعث شد او به ترکیب اصلی هیئت مدیره خانه سینما راه پیدا نکند، به نظرم پدیده ای نه تنها منفی نیست که پدیده ای مثبت و باعث خوشحالی یک فعال صنفی است , چون نشان می دهد حضور نماینده حتی به اصطلاح “قدرتمندترین” و “مهمترین صنف” در هیئت مدیره خانه سینما “ارثی” نیست بلکه به تحلیل و تصمیم رای دهندگان (یعنی نمایندگان صنف های به اصطلاح غیرقدرتمند هم ) بستگی دارد . حتمأ به خاطر دارید که در دوره انتخابات خانه سینما، کانون کارگردانان دچار کشمکش درونی بود و حتی نسبت به حفظ یکپارچگی تشکل آن تردید پیدا شده بود. در چنین وضعیتی بدیهی بود که مجمع عمومی به نماینده صنفی که در معرض کشمکش درونی و در خطر ازهم پاشیدگی است رای ندهد. رای به یک نماینده برای قرار گرفتن در ترکیب هیئت مدیره خانه سینما برآیند قابلیت فردی نماینده و وضعیت درونی آن صنف است و کانون کارگردانان در آن دوره دارای وضعیت مناسبی نبود.
اتفاقا خانه سینما هم در همان دوره در معرض آسیب بود و خودداری نمایندگان مجمع عمومی از نشاندن نماینده یک صنف متشنج بر صندلی هیئت مدیره خانه سینما برای حفظ خانه (و حتی کانون کارگردانان) عملی سنجیده و هوشمندانه بود. به خاطر مجموعه مشارکت ها و هوشمندی های نمایندگان اصناف در این دوره از انتخابات خانه سینما بود که پس از اعلام نتایج انتخابات “تورج منصوری” پشت بلندگو قرار گرفت و گفت:(نقل به مضمون میکنم ) از چنین بلوغ صنفی احساس شعف دارم وحالا دیگر احساس میکنم خانه سینما زنده است.”
۵) در انتهای بند هفت نامه نوشته اید: “در این چند سال اخیر که دعوا و رودرروئی تهیه کنندگان با دخالت “مدیرعامل وقت خانه” آغاز شد.آیا به نفع خانه سینما بود؟”
اختلاف درونی تهیه کنندگان بسیار پیشتر از زمان مدیرعامل مورد اشاره شما شکل گرفته و بروز پیدا کرده بود. آنچه که هیئت مدیره و مدیرعامل وقت خانه سینما (میرکریمی) را رسما درگیر مسئله تهیه کنندگان کرد, زمانی بود که از دل اتحادیه تهیه کنندگان و توزیع وقت (که عضو خانه سینما بود) دو گروه تهیه کننده انشعاب کردند و – اساسنامه خود را به خانه ی سینما دادند و- خواستار عضویت در خانه سینما شدند. من در آن دوره بازرس بودم. دیدگاهی که به سیاست خانه سینما تبدیل شد این بود: تنها یک تشکل تهیه کنندگی می تواند عضو خانه سینما باشد. پیدا شدن دو تشکل تازه تهیه کنندگی، جایگاه اتحادیه تهیه کنندگان را به عنوان نماینده صنف تهیه کنندگان سینمای ایران در خانه سینما سست کرد وهیئت مدیره از مدیریت صنف تهیه کننده عضو خود خواست برای رسیدن به “یک تشکل صنفی تهیه کنندگی” مشکل تکثرتشکل های تهیه کنندگی را چاره سازی کند. شکل گیری “شورای عالی تهیه کنندکان” که اتحادیه تهیه کنندگان و توزیع عضو خانه سینما نیز عضو آن شده بود، حاصل مدیریت هیئت مدیره وقت خانه سینما، تشکل های تهیه کنندگی آن دوره و معاونت سینمائی وقت وزارت ارشاد بود. این که بعدا چه اتفاقاتی رخ داد موضوع این نامه نیست. خواستم بگویم اختلاف تهیه کنندگان بسیار پیشتر از مدیرعاملی میر کریمی شکل گرفته بود و عسگرپور به عنوان مدیرعامل بعدی خانه سینما میراث بر اختلافات بعدی تهیه کنندگان شد.
۶) پرسیده اید آیا ” اتفاقاتی که در کانون کارگردانان در طول یک سال و نیم گذشته پدید آمد آیا این کانون را قوی تر و قدرتمندتر نمود؟” از من نپرسید. این پرسش را خود شما و طرف های درگیر با شما می توانند پاسخ دهند. اتفاقات اخیر در کانون کارگردانان در زمانی که شما رئیس هیئت مدیره بودید و در مخالفت با شما آغاز شد. نسبت دادن همه ی این پدیده به طرف مقابل نه منصفانه است و نه باور پذیر. پیشنهاد و خواست قلبی من در بسیاری از مواردی که شما طرح می کنید گفتگوی رودر رو است با حضور ذینفعان مسئله که تنها من و شما و طرف های شما نیستیم. قطعا اعضای صنف کانون کارگردانان هم علاقمند به شنیدن و دانستن این مسائل هستند تا بتوانند در مجامع عمومی بعدی بهتر تصمیم بگیرند. چرا این نامه را به اعضای صنف خود نمی نویسید. اصلا چرا در نامه ای رسمی برای هیئت مدیره کانون کارگردانان درخواست نمی کنید که در میز گردی با حضور اعضای صنف کارگردانان به آسیب شناسی مدیریت صنف کارگردانان در دوره ای که نسبت به آن مسئله دارید بپردازید. گمان نمی کنم هیئت مدیره کانون نپذیرند. در این صورت نشریات هم می توانند آن را منعکس کنند.
۷) در نقد حضور نامستمر مدیرعامل خانه سینما و نکاتی دیگر برای کشمکش میان معاونت سینمائی وزارت ارشاد و خانه سینما از تعبیر “جنگ حیدری نعمتی” استفاده کرده اید. جمله چنین وانمود میکند که جنگی، آن هم میان دو نیروی برابر در میان است. درحالیکه خانه سینما جز نقد و اعلام نظر برای خود وظیفه ای نمیتواند بشناسد و اگر در خلاف با اساسنامه خود بخواهد با معاونت سینما جنگ کند به “دن کیشوت” بدل می شود چون خانه سینما اساسا فاقد قدرت اجرائی و مالی است در حالی که دولت تمامی امکانات مالی اجرائی در حوزه سینما را بدست دارد, و قدرت و ضعف دو نهاد یاد شده با یکدیگر قابل مقایسه نیست.
۸) از من پرسیده اید: شما فکر میکنید هیچ معاونتی و هیچ دولتی میتوانست به این خوبی دوصنف اصلی خانه سینما را دچار رودرروئی و اختلاف کند که دو مدیرعامل اخیر خانه سینما کردند؟
همچنان که معتقد نیستم مدیریت خانه سینما بتواند به جنگ با معاونت سینمائی بپردازد گمان نمی کنم معاونت سینمائی – که بخشی از دولت را در سینمای ایران نمایندگی می کند – سیاستش اختلاف افکنی در صنوف سینمائی باشد. ممکن است مدیری در برهه ای چنین بکند اما این موضوع عمومیت ندارد. وقتی هیئت مدیره اخیر خانه سینما پس از انتخاب شدن به دیدار معاونت کنونی (آقای شمقدری)که مشهور به مخالفت با اساس خانه سینماست، رفت تقریبا تمامی جلسه به نقد و گله و شکوه دو طرف از یکدیگر گذشت طوری که وقتی برای ترک جلسه به پا شدند در برابر این پرسش که به عنوان دستاورد این دیدار به اعضای صنوف و ارباب جراید چه بگویند جوابی نداشتند. در همان حالت سرپا هیئت مدیره خانه سینما تشکیل “کارگروه مشترک معاونت سینمائی و خانه سینما” را برای بررسی مسائل مشترک دو طرف پیشنهاد داد و آقای شمقدری پذیرفت. در حالی معاونت سبنمائی پیشین علیرغم نزدیکی بیشتر با خانه سینما به این پیشنهاد روی خوش نشان نمی داد. و جالب اینجاست که این کارگروه پس از دوسه جلسه، توسط هیئت مدیره خانه سینما (که من هم جزو آنم) در واکنش به بدقولی های طرف ارشاد تعطیل شد . درحالی که خانه سینما می بایست، با همه ی بد قولی ها و بدرفتاری های طرف مقابل، به حفظ “کارگروه مشترک” می کوشید و گله ها و انتقادات خود را در همان کارگروه و یا بیرون از آن طرح می کرد. جالب این جاست که شمقدری اخیرا هم در برابر پرسش خبرنگاری راجع به سرنوشت “کارگروه مشترک معاونت و خانه”، گفت آقایان علاقمند به ادامه کارگروه مشترک نیستند. و باز هم هیئت مدیره خانه سینما بود که به برگزاری کارگروه اقدام نکرد. این را ازین بابت گفتم که معاونت مشهور به جنگ با خانه سینما هم همه جا درپی جنگ با خانه سینما نیست. حال من از شما می پرسم آیا من میتوانم به همین آسانی که از خانه سینما نقد میکنم , سیاست های معاونت سینمائی را هم نقد کنم و متهم به جنگ با معاون سینمائی نشوم و در امان باشم؟ و یا اگر به نقد ریشه ای از ساختار خانه سینما و عملکرد مدیریت خانه سینما بپردازم آیا به ابزار تخریب جامعه صنفی سینما ( که خانه سینما جزئی از آن است ) تبدیل نمیشوم؟
در روحیه عمومی امروز سینما، ” نقد” به قصد کمک به طرف مقابل کمتر به چشم میخورد. ما “ایراد” طرف مقابل را به ابزار تنبیه و گاه از پای در آوردن او تبدیل میکنیم. حتی بیرون از خانواده سینما به ادبیات برخی از نمایندگان مجلس – که باید آرامش بخش فضای نقد و بحث باشند- نگاه کنیم به ناامنی محیط سینما برای نقد و بحث پی می بریم. به جای همراه شدن با این روحیه عمومی در سینما آیا بهتر نیست درپی راه و روشی برای تغییر این وضع باشیم؟
برخی از پرسش های شما بی جواب مانده است. نه به این علت که شما اعلام کرده ای چون سرگرم ساخت فیلم می شوی دیگر به “نوشت و پاسخ” ادامه نمیدهی. بلکه به این خاطر که اساسا این روش را برای رسیدن و به حقیقت مطلب و استفاده از آن کارآمد نمی دانم و وقتی که می برد به نتیجه ای منجر نمی شود. من آرزو میکنم با خیال راحت به فیلمسازی بپردازی و فیلمی جذاب برای ما به ارمغان بیاوری و پس از ساخت فیلم به کسانی که در اصناف و رسانه های همگانی به مسائل و مباحث اصلی سینمای ایران میپردازند بپیوندی. بحث ساختار سینمای ایران تعطیل بردار نیست. حتی در فضای نامناسب کنونی باید لحن و روش مناسبی یافت و به بحث راجع به تشکیلات صنفی سینما و تشکیلات و سیاست های دولت در سینما ادامه داد.
ابراهیم مختاری ۴/۹/۹۰